آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد!

سوره رعد-آیه28

Those who have believed and whose hearts are assured by the remembrance of Allah. Unquestionably, by the remembrance of Allah hearts are assured."

توضیحى درباره اینکه دلها فقط به ذکر خدا آرام مى گیرند

و در اینکه فرمود: ((الا بذکر اللّه تطمئن القلوب )) تنبیهى است براى مردم به اینکه متوجه پروردگار خود بشوند و با یاد او دلهاى خود را راحت سازند، چون آدمى در زندگى خود هدفى جز رستگارى به سعادت و نعمت نداشته ، و بیمى جز از برخورد ناگهانى شقاوت و نعمت ندارد، و تنها سببى که سعادت و شقاوت و نعمت و نقمت به دست اوست همان خداى سبحان است ، چون بازگشت همه امور به اوست ، و او است که فوق بندگان و قاهر بر آنان و فعال ما یشاء و ولى مؤ منین و پناهندگان به اوست ، پس یاد او براى نفسى که اسیر حوادث است و همواره در جستجوى رکن وثیقى است که سعادت او را ضمانت کند،

و نفسى که در امر خود متحیر است و نمى داند به کجا مى رود و به کجایش مى برند و براى چه آمده ، مایه انبساط و آرامش است ، آن گونه که نوش دارو مایه راحتى و آرامش مارگزیده است . همانطور که مارگزیده به نوش دارو رکون و اعتماد نموده ، خود را به آن مى رساند، و پس از بکار بردن آنا فانا احساس نشاط سلامتى و عافیت مى کند، نفس نیز از یاد خدا این احساس را مى نماید.

پس هر قلبى بطورى که جمع محلى بالف و لام (القلوب ) افاده مى کند با ذکر خدا اطمینان مى یابد، و اضطرابش تسکین پیدا مى کند. آرى ، این معنا حکمى است عمومى که هیچ قلبى از آن مستثناء نیست ، مگر اینکه کار قلب بجایى برسد که در اثر از دست دادن بصیرت و رشدش دیگر نتوان آن را قلب نامید، البته چنین قلبى از ذکر خدا گریزان و از نعمت طمانینه و سکون محروم خواهد بود همچنانکه فرموده : ((فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور)) و نیز فرموده ((لهم قلوب لا یفقهون بها))و نیز فرموده : ((نسوا اللّه فنسیهم ))

از ظاهر الفاظ آیه انحصار فهمیده مى شود، چون متعلق فعل یعنى ((بذکر اللّه )) بر خود فعل یعنى ((تطمئن )) مقدم آمده ، در نتیجه مى فهماند که دلها جز به یاد خدا به چیز دیگرى اطمینان نمى یابد. بیان گذشته ما نیز این معنا را روشن مى کند، زیرا گفتیم که دلهاى آدمیان که همان نفوس مدر که باشد هیچ هدفى جز رسیدن به سعادت و امنیت از شقاوت ندارد، و بهمین جهت است که دست به دامن اسباب مى زند و چون هیچ سببى از اسباب نیست مگر آنکه از جهتى غالب و از جهتى مغلوب است ، و تنها سبب غالب و غیر مغلوب خداى سبحان و خداى غنى و ذو الرحمه است ، پس تنها به یاد او دلها آرامش مى یابد، و اگر دلى به یاد غیر او آرامش یابد، دلى است که از حقیقت حال خود غافل است و اگر متوجه وضع خود بشود بدون درنگ دچار رعشه و اضطراب مى گردد.

ترجمه تفسیر المیزان-جلد11-صفحات 486و487